مقدمه

هر انسانی در چرخه زندگی، سه مرحله مهم را در پیش رو دارد؛ تحصیل، اشتغال و ازدواج. تحصیل در مراحل اولیه معمولا” با هدایت والدین و معلمان انجام می شود. اما در گذار از دوره آموزش عمومی به دبیرستان و دانشگاه نقش خود فرد برجسته تر می شود. در مرحله تحصیل، مهمترین  نقش آفرینی فرد، انتخاب رشته در مقاطع مختلف است؛ اگر دانش آموزی قصد ادامه تحصیل در دانشگاه را نداشته باشد،بهتر است رشته های کاربردی مثل کامپیوتر، گرافیک و امثال آن را انتخاب کند تا پس از دریافت دیپلم علاوه بر دانش  نظری مهارت هایی را برای ورود با بازار کار داشته باشد. در این صورت معمولا” فاصله بین تحصیل، اشتغال و ازدواج  کمتر می شود. البته زندگی خطی نیست؛ به این معنی که لزومی ندارد ازدواج حتما” پس از تحصیل و یا حتی اشتغال صورت گیرد. اما آنچه مشخص است حد اقلی از تحصیل و داشتن یک شغل موقت برای تشکیل زندگی در عصر کنونی ضروری است.  تحصیل به لحاظ زمانی معمولا” قبل از اشتغال و ازدواج اتفاق می افتد. بنا بر این می تواند دو مرحله دیگر را به صورت متوالی یا موازی تحت تاثیر قرار دهد. البته همانطور که گفته شد رابطه بین این سه یک خط نیست و حالت های زیر نیز وجود دارد:

1. تحصیل » اشتغال» ازدواج(تفکر مرسوم)

2. تحصیل » ازدواج

3. اشتغال» ازدواج

4.ازدواج (بدون تحصیل و اشتغال)

تحصیل

از بین این سه مرحله، ازدواج مهمترین است زیرا تامین کننده نیاز های اساسی است و مراحل دیگر زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. به عبارتی دیگر تولد، تشکیل خانواده و مرگ،  یک چرخه نرمال در زندگی انسانهاست. اما براساس الگوی تفکر رایج در جامعه کنونی، تحصیل مقدمه اشتغال و ازدواج پنداشته شده  و اگر موفقیت آمیز نباشد می تواند اشتغال و به تبعیت آن ازدواج را نیز به تاخیر می افتد؛ واقعیتی که متاسفانه در جامعه امروز قابل مشاهده است. حال پرسش اصلی این است که تحصیل چگونه باید باشد که به اشتغال منجر شود؟ جواب روشن است: تحصیل باید در رشته ای مناسب، با کیفیت مناسب و در بازه زمانی مناسب انجام شود. بنابر این اگر در رشته ای نامتناسب با اهداف شخصی و شرایط اجتماعی تحصیل کرده باشیم، یا درس ها را با کیفیت قابل قبولی یاد نگرفته باشیم و یا شرایط زمانی تحصیل را رعایت نکرده باشیم، در اشتغال دچار مشکل خواهیم شد و به احتمال زیاد ازدواج مان نیز به تاخیر خواهد افتاد. بنابر این برای انتخاب بهترین رشته و محل تحصیل، نیازمند پژوهشی آینده نگرانه هستیم و یا دست کم مشاوره با کسی که از چنین دانش و نگرشی برخوردار باشد. جامعه شناسان برای مشاوره در این زمنیه در مقایسه با متخصصان رشته های دیگر، اولویت دارند. ممکن است تجویز یک جامعه شناس برای شما، تحصیل در رشته هایی مثل فیزیوتراپی در گروه پزشکی، حسابداری در علوم انسانی، نرم افزار در مهندسی، گرافیک دیجیتال در گروه هنر و علوم کامپیوتر در علوم پایه باشد که چشم انداز اشتغال بهتری نسبت به سایر رشته ها دارند. ممکن است یکی از شما در یکی از رشته های مذکور تحصیل کرده باشید، اما باز هم  بیکارباشید! اگر دقت کرده باشید بنده بر کیفیت هم تاکید کردم: کم سوادی مقدمه بیکاری است. اگر باکیفیت تحصیل کرده باشیم، منتظر استخدام در یک اداره و یا شرکت نمی مانیم؛ می توانیم کسب و کار جدیدی راه بیندازیم و یا به توسعه یک کسب و کار موجودد کمک کنیم. بنابراین دانش آموختگان هر رشته ای که در آنها بیکاری زیاد باشد، به شدت نیازمند یادگرفتن مهارت های کارآفرینی هستند؛ بیکاران کسانی هستند که یا تحصیل باکیفیتی نداشته اند و یا مهارت های کارآفرینی را در کنار تحصیل فرانگرفته اند.

اشتغال

در گذشته دور تحصیل ربطی به اشتغال نداشت اما امروزه بین تحصیل و اشتغال رابطه وجود دارد. با این حال اشتغال الزاما” از کانال تحصیل ایجاد نمی شود. برای اشتغال دو گزینه اساسی وجود دارد. استخدام  در یک سازمان دولتی یا خصوصی و کارآفرینی. روال معمول این است که ما به ترتیب به استخدام دولتی، استخدام خصوصی و سپس به کارآفرینی فکر می کنیم. در حالیکه این نگاه با شرایط امروزی جامعه سازگار نیست؛ یک فرد می تواند لیسانس بگیرد و از آخر شروع کند یعنی بدون اینکه به استخدام دولتی و یا خصوصی فکر کند، یک کسب و کار راه بیندازد. آنچه در تداوم اشتغال بیسار مهم است داشتن علاقه به شغلی است که برگزیده ایم. پس مهمترین راه برای اشتغال این است که رابطه ذهنی ناکارآمد بین تحصیل و استخدام را کنار بگذاریم و گزینه های دیگر را در اولویت قرار دهیم. الزاما” نیازی به راه اندازی کسب و کار جدید نیست؛ ما می توانیم یک کسب و کار بی رونق موجود را به رونق برسانیم و از این طریق هم خودمان شاغل شویم و هم زمینه اشتغال دیگران را فراهم نماییم. در عصر کنونی بیکاری بی معنی است. بیکاری در واقع به معنی بی برنامگی است. هر یک از ما در خانواده ای هستیم که دست کم یک نفر در آن شاغل است. چرا نتوانیم هر چند به صورت جزئی به این عضو شاغل کمک کنیم؟ و یا اگر ایشان کسب و کاری دارد، چرا آن کسب و کار را توسعه ندهیم؟

ازدواج

ازدواج نیز یک انتخاب است؛ انتخابی بسیار مهم. زیرا تمام مراحل بعدی زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. در گذشته دور ازدواج ربطی به تحصیل و حتی اشتغال نداشته است، اما در عصر کنونی با اشتغال رابطه قویتری دارد. به این معنی که معمولا” ازدواج ها مستلزم اشتغال یکی از زوج ها و بر اساس عرف اجتماعی کشورمان ـ اشتغال مردان ـ است. پیشتر گفته شد که زندگی خطی نیست اما متاسفانه یک رابطه کاذب خطی ـ علی بین تحصیل» اشتغال» ازدواج برقرار شده است که طولانی شدن تحصیل و اشتغال به معنی بالا رفتن سن ازدواج است و این به یکی از بزرگترین مشکلات امروز جوانان  تبدیل شده است. از آنجاییکه تحصیل تا مقطع کارشناسی معمولا” در بین سال های 18 تا 22 انجام می شود برای اشتغال و ازدواج مشکل آفرین نیست. اما پیش از ورود به تحصیلات تکمیلی و پس از اتمام تحصیلات کارشناسی برای آقایان و خانم ها، دو انتخاب در شرایط کنونی ضروری می نماید: اشتغال برای آقایان و ازدواج برای خانم ها. این انتخاب ها به معنی چشم پوشی از ادامه تحصیل نیست. بلکه یک استراتژی برای خروج از زندگی خطی به نفع تشکیل خانوداه است. اشتغال برای آقایان از این جهت نسبت به خانم ها اولویت دارد که طبق هنجار های اجتماعی کشورمان تامین مالی خانواده بر عهده مرد است.  بنابر این اشتغال خانم ها پیش از اشتغال آقایان به معنی کاهش فرصت های تشکیل خانوده برای هردو جنس است. زیرا در جامعه ما علاوه بر اینکه اشتغال آقایان برای تشکیل خانواده یک هنجار است، خواستگاری نیز توسط آنها صورت می گیرد. پس رویکرد فعلی تحصیل» اشتغال» ازدواج که نا درست و با شرایط امروز ناسازگار است باید به یکی از رویکرد های درست ذیل تبدیل شود که برای آقایان و خانم ها متفاوت است:

آقایان:

الف: تحصیل کارشناسی» اشتغال» ازدواج» ادامه تحصیل(انتخابی)

ب : تحصیلات متوسطه» اشتغال» ازدواج»ادامه تحصیل(انتخابی)

خانم ها:

الف: تحصیل کارشناسی» ازدواج» اشتغال و ادامه تحصیل(انتخابی)

ب: تحصیلات متوسطه» ازدواج» اشتغال و ادامه تحصیل(انتخابی)

با رویکردهای فوق، زندگی از حالت تک خطی خارج می شود و تحصیلات تکمیلی( ارشد و دکتری) برای آقایان و خانم ها و اشتغال برای خانم ها تبدیل به یک گزینه بعد از ازدواج می شود. حال یک پرسش اساسی باقی مانده است: آنهایی که نگاه خطی باعث توقف شان در مرحله تحصیل(اول)  شده  و اشتغال و مهتر از آن ازدواج شان به تاخیر افتاده  است چه گزینه  هایی پیش رو دارند؟

مهمترین راه حل این است که اشتباهات مسیر طی شده تا کنون را تا حدی که می توانیم جبران نماییم. موفقیت در اشتغال و ازدواج مستلزم آن است که ناامیدی و نگرش منفی به آینده بر ما چیره نشود. زیرا ناامیدی و منفی نگری مثل ترمزی عمل می کنند که پویایی را از زندگی می گیرند و ما را در جایی که هستیم متوقف می کنند.  اگر نگرش مثبت را مبنای ادامه زندگی قرار دهیم، باید  ایجاد یک تغییر در خودمان و امیدواری به آینده را در برنامه زندگی قرار دهیم. اگر رشته ای خوانده ایم که منجر به اشتغال نشده است، مهارتی را به آن بیافزاییم؛ یک تغییر مثبت در نگرش مان ایجاد کنیم و روابط اجتماعی مان را بیش از پیش تقویت کنیم . مهم نیست در چه سنی و در چه مرحله ای از زندگی هستیم، مهم این است که آینده را چگونه ترسیم می کنیم و چه راهی را در پیش می گیریم. اگر شرایط زندگی به گونه ای پیش رفته است که ازدواج مان به تاخیر افتاده به معنی نداشتن شانس ازدواج نیست. به معنی تعطیلی زندگی نیست. بلکه به این معنی است که باید بیش از گذشته باور های درست مان را تقویت کنیم، برای زندگی برنامه داشته باشیم و برای رسیدن به آنچه نرسیده ایم، کسی باشیم که قبلا” نبوده ایم؛ اگر کمتر تلاش کرده ایم تلاش مان را بیشتر کنیم؛ اگر ناامید بوده ایم، امیدوار باشیم،  و  اگر منفی گرا بوده ایم، مثبت اندیشی را جایگزین آن کنیم.

نتیجه گیری

تحصیل، اشتغال و ازدواج از مراحل مهم زندگی در عصر کنونی است اما رابطه آنها به صورت علی نیست که بدون دیگری نتوان مراحل بعدی را در پیش گرفت. نگاه خطی بزرگترین اشتباهی است که در سال های اخیر برای بیشتر دانشجویان رخ داده و علت آن هم تغییر شرایط اجتماعی و ضعف حافظه جمعی بوده است؛ در گذشته تحصیل به اشتغال ختم می شده اما امروز اینگونه نیست. برخی دانشگاهها (مثل پیام نور) در اصل برای پاسخگویی به نیاز های آموزشی به عنوان یک تقاضای اجتماعی شکل گرفته اند و هدف از تشکیل آن اشتغال زایی نبوده است. بنا بر این باید به این امر توجه داشته باشیم که تحصیل برای اشتغال، آن هم از نوع استخدام دولتی، یک رویکرد نا متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز است و به جای آن آقایان باید به اشتغال پس از یک مقطع تحصیلی، ازدواج و سپس ادامه تحصیل و خانم ها ازدواج پس از یک مقطع تحصیلی و  اشتغال و ادامه تحصیل به عنوان گزینه های انتخابی بعدی بیاندیشند.  اگر نگرش خطی ـ علی  ما را در مرحله تحصیل متوقف کرده و سن ما را برای ازدواج بالا برده است، راه غلبه بر آن این است  که بیش از گذشته  تلاش کنیم و تغییری در خودمان ایجاد نماییم؛  تغییری به نفع تشکیل خانواده؛تغییری در جهت کارآفرینی؛ تغییری به سمت مثبت اندیشی؛ تغییری برای آینده ای بهتر.