29 مرداد سالروز درگذشت دکتر شریعتی بود. همان معلمی که کارش را از تدریس در مقطع ابتدایی و متوسطه شروع کرد و در دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد. همان معلمی که خیلی از دانشجویان، رشته جامعه شناسی را به خاطر تحلیل ها و سخنرانی های پر شور او انتخاب نموده اند. دکتر شریعتی در زمینه جامعه شناسی، تاریخ ادیان و به ویژه تاریخ اسلام تسلط عمیقی داشت. بر عکس خیلی از جامعه شناسان کنونی که پژوهش های تجربی را به عنوان شاخصی برای رشد علمی یک جامعه شناس محسوب می کنند، دکتر شریعتی بر تحلیل های نظری به ویژه بر جامعه شناسی تاریخ، جامعه شناسی ادیان، جامعه شناسی سیاسی و جامعه شناسی ادبیات متمرکز بود. ممکن است در بین جامعه شناسان کنونی، صحبت کردن از شهادت، واقعه عاشورا، امامت و امت، تشیع صفوی و تشیع علوی و تنهایی حضرت علی(ع) خیلی جذابیت نداشته باشد، اما اتفاقا” بزرگترین هنر دکتر شریعتی در این بود که بین معرفت دینی و معرفت علمی ارتباط برقرار می کرد و به عبارتی، یک جامعه شناس سکولار نبود و از مراجعه به متون دینی برای تحلیل های خود غافل نبود. شریعتی یک جامعه شناس معتقد و متعهد به دین بود. اما این اعتقاد و تعهداش باعث نمی شد، تحلیل هایش رنگ و بوی جامعه شناسی نداشته باشد. تحلیل های دکتر شریعتی به جای اینکه سطحی و مربوط به زمان خودش باشد، پشتوانه عمیق تاریخی داشت. تسلط او بر ادبیات فارسی و قدرت بیان کم نظیراش باعث شده بود مخاطبان وسیعی را جذب کند و به جامعه شناسی علاقمند نماید. نمی توان صحبت از جامعه شناسی ایران کرد و یادی از دکتر شریعتی ننمود. او همواره نگران انحرافات دینی و فکری در جامعه بود. کتاب ها و سخنرانی های دکتر شریعتی را که مرور می کنیم در خیلی از موارد مشاهده می کنیم که همچنان برای حال روز امروز جامعه ما نیز کاربرد دارد. از نگاه ایشان عاشورا جریانی اجتماعی است که همچنان تدوام دارد و ندای هل من ناصر ینصرنی همچنان بر قرار است:
“ خواهران ، برادران! اكنون شهيدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخي آن را داشتند كه ـ وقتي نميتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بيشرمان مانديم، صدها سال است كه ماندهايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين(ع) و زينب(س) ـ مظاهر حيات و عزت ـ ميگرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم. امروز شهيدان پيام خويش را با خون خود گذاشتند و روي در روي ما بر روي زمين نشستند، تا نشستگان تاريخ را به قيام بخوانند. در فرهنگ ما، در مذهب ما، در تاريخ ما، تشيع، عزيزترين گوهرهايي كه بشريت آفريده است، حيات بخش ترين مادههايي كه به تاريخ، حيات و تپش و تكان ميدهد، و خدايي ترين درسهايي كه به انسان ميآموزد كه ميتواند تا “خدا” بالا رود، نهفته است و ميراث همه اين سرمايههاي عزيز الهي به دست ما پليدان زبون و ذليل افتاده است.
ما وارث عزيزترين امانتهايي هستيم كه با جهادها و شهادتها و با ارزشهاي بزرگ انساني، در تاريخ اسلام، فراهم آمده است و ما وارث اينهمه هستيم، و ما مسؤول آن هستيم كه امتي بسازيم از خويش، تا براي بشريت نمونه باشيم. “وكذالك جعلناكم امة وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا” خطاب به ماست. ما مسئول اين هستيم كه با اين ميراث عزيز شهدا و مجاهدانمان و امامان و راهبرانمان و ايمانمان و كتابمان، امتي نمونه بسازيم تا براي مردم جهان شاهد باشيم و شهيد باشيم و پيامبر(ص) براي ما نمونه و شهيد باشد.
رسالتي به اين سنگيني، رسالت حيات و زندگي و حركت بخشيدن به بشريت، بر عهده ماست، كه زندگي روزمرهمان را عاجزيم!”